شیرکلا وطن من

شیرکلا روستایی در دل طبیعت سرسبز و شالیزارهای مازندرانwww.shirkola.ir

شیرکلا وطن من

شیرکلا روستایی در دل طبیعت سرسبز و شالیزارهای مازندرانwww.shirkola.ir

فداکاری...

یه دختر و پسر خیلی همدیگه رو دوست داشتن اما دختره کور بود، اون دختر به پسره گفت اگه یه روزی چشام خوب بشه قول میدم تا آخر عمر کنارت بمونم بالاخره یکی پیدا میشه و چشماش رو به دختره اهدا میکنه وقتی دختره نگاه میکنه میبینه پسره هم کوره و دختره به پسر میگه برو نمی خوام هیچ وقت ببینمت... پسره در حالی که داشت میرفت گفت: مراقب چشمام باش

نظرات 3 + ارسال نظر
شهاب یکشنبه 25 دی‌ماه سال 1390 ساعت 01:43 ب.ظ http://iran1395.mihanblog.com

تکراری بود

پریسا یکشنبه 28 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 10:28 ق.ظ

خیلی با حال بود

علی بود خیلی خیلی عالی بود شنبه 12 فروردین‌ماه سال 1391 ساعت 07:19 ب.ظ

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد