ساعد مراغه ای از نخست وزیران عهد پهلوی نقل کرده است: زمانی که نایب کنسول شدم با خوشحالی پیش زنم آمدم و این خبر داغ را به اطلاع سرکار خانم رساندم. اما وی با بی اعتنایی تمام سری جنباند و گفت:" خاک بر سرت کنم؛ فلانی کنسول است؛ تو نایب کنسولی؟!" گذشت و چندی بعد کنسول شدیم و رفتیم پیش خانم؛ آن هم با قیافه ایی حق به جانب. باز خانم ما را تحویل نگرفت و گفت:" خاک بر سرت کنم؛ فلانی معاون وزارت امور خارجه است و تو کنسولی؟!" شدیم معاون وزارت امور خارجه؛ که خانم باز گفت:" خاک بر سرت؛ فلانی وزیر امور خارجه است و تو...؟!" شدیم وزیر امور خارجه گفت: "فلانی نخست وزیر است ...خاک بر سرت کنم!" القصه آنکه شدیم نخست وزیر و این بار با گامهای مطمئن به خانه رفتم و منتظر بودم که خانم حسابی یکه بخورد و به عذر خواهی بیفتد. تا این خبر را دادم به من نگاهی کرد؛ سری جنباند و آهی کشید و گفت:" خاک بر سر ملتی که تو نخست وزیرش باشی ! |
__________________________________________________
جالب بود. ممنون.
سلام
ممنون از لطفت .
پستت خیلی جالب بود کلی خندیدم
سلام
اگر مایل به تبادل لینک هستید به آدرس زیر مراجعه کرده و لینک خودتان را ثبت کنید و سپس لینک سایت ما را با عنوان دانلود پایان نامه در وبلاگتان پیوند کنید
http://cafedaneshjoo.com/index.php?links_exchange
تبادل لینک تعداد بازدیدکنندگان سایتان را افزایش میدهد
موفق باشید