ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | |||
5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 |
12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 |
19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 |
26 | 27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
کشتی لوچو: کشتی لوچو از کشتی های محلی استان مازندران است و در گذشته در مراسم عروسی اجرا میشد. اما امروزه در بعضی از نقاط استان این کشتی همه ساله در تابستان بعداز برداشت شالی، هنگام فراغت کار روستاییان، انجام میشود. در ایام دیگر مانند اعیاد مذهبی و ملی نیز کشتی لوچو برگزار میشود و جایزه برنده یک راس گاو است که توسط اهالی خریداری میشود. برای مسابقه دو نفر از کشتی گیران با تجربه به عنوان داور انتخاب میشوند. این کشتی در یک زمین با مساحت چند هکتار که دارای یک گود برای انجام مسابقات به حدود بیش از یک هکتار باطناب محصور و متمایز می شود و چندین هکتار دیگر که برای مستقر شدن تماشاچیان به کار می رود . در این کشتی هرگونه ضربه زدن به بدن یا سر حریف، گرفتن انگشت دست، سرچنگک و ضربه زدن به کتف و گرفتن گوش، خطا محسوب میشود. کشتی گیری که در این دو هفته تمامی حریفان را شکست دهد، برنده مسابقه است. در طول برگزاری مسابقه؛ ساز و دهل نیز نواخته میشود تا شور و هیجان بیش تر ی به مسابقه بدهد. این بازی از سری مسابقات و بازی های بسیار پر طرفدار در استان مازندران به حساب می آیدو از بیشتر شهر ها و روستاهای همجوار در این مسابقات شرکت می کنند و تماشاچیان زیادی را از راههای دور و نزدیک به مکان برگزاری کشتی لوچو می کشاند
عجب معامله ای است بین عاشق و معشوق! آدم عاشق دل را که بدهد ؛ لبهای سرخ حوای معشوق را به دست می آورد در رسم و راه عاشقی این وظیفه ی آدم است که شانه هایش را نردبان صعود حوا کند تا حوا برود بالا و بالاتر برسد به درخت برسد به سیب وظیفه ی حوا ؛ چیدن سیب سرخ از درخت سبز زندگی است اما چیدن سیب بهانه است حوا دلش برای خدا تنگ می شود روی شانه های آدم می رود تا دستش را به دامن خدا برساند اصلاً چیدن سیب بهانه است عاشقی یعنی نردبانی باشی تا معشوق ، روی شانه هایت برسد به خدا |
با سلام
پشت صحنه جومونگ رو اکثرا دلشون می خواد که ببینن
و تقریبا همه سایته اونو برا فروش گذاشتن
ولی من اون رو براتون گذاشتم تا دانلود کنین و ببینین و حالشو ببرین
برای اینکه بتونین دانلود کنین من اونو به دو قسمت تقسیم کردم
این نصفه اولشه با کیفیت عالی و حجم کم
بقیه اونو هم بزودی براتون می ذارم
منتظر نظر شما هستم
ساعد مراغه ای از نخست وزیران عهد پهلوی نقل کرده است: |