شیرکلا وطن من

شیرکلا روستایی در دل طبیعت سرسبز و شالیزارهای مازندرانwww.shirkola.ir

شیرکلا وطن من

شیرکلا روستایی در دل طبیعت سرسبز و شالیزارهای مازندرانwww.shirkola.ir

اس ام اس

میدونی فرق تو با فندق چیه؟ فندق یه مغز کوچولو داره ولی تو اونم نداری!

همین الان از آسمون زنگ زدن گفتن قشنگ ترین فرشته شون گم شده... ... یه وقت منو لو ندی


اگه خسته ای: به من تکیه کن اگه تنهایی: بیا پیشم اگه بی پناهی: پناهتم اگه پول می خوای : مشترک مورد نظر در دسترس نمی باشد

اون چیه که از گل بهتره؟ از حوری قشنگ تره؟ از دنیا با ارزش تره؟ از فرشته پاک تره؟ . . . واقعا که!!! تو هنوز منو نشناختی؟؟؟؟

یک مورچه و یک زرافه باهم ازدواج می کنند شب عروسی مورچه گم می شه بعد از یک هفته پیداش می شه بعد زرافه بهش می گه این همه مدت کجا بودی مورچه می گه :تو راه بودم که بیام بوست کنم

بقیه در ادامه مطلب

ادامه مطلب ...

اس ام اس ۲

آفتابه
شرمنده اگه بد موقع بیدارت کردم . آب خوردی آفتابرو کجا گذاشتی ؟؟
صبحانه چی میخوری؟
ببینم، اگه یه روز از خواب بیدار بشی و ببینی: اون که دوستش داری گذاشته رفته . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . اونوقت، صبحانه چی میخوری؟
خواب دیدم
نمی دونم خواب دیدم که به تو اس ام اس دادم . خواب بودم به تو اس ام اس دادم . از خواب پاشدم به تو اس ام اس دادم . تو خواب بودی بهت اس ام اس دادم . کرم داشتم تو خواب به تو اس ام اس دادم . تو کرم داشتی نصفه شب اس ام اس رو خوندی . الان خوابم دارم می نویسم . یا تو داری خواب می بینی من بهت اس ام اس دادم . بی خیال .. بخواب
تولدت مبارک
تولدت مبارک، هان؟ ببخشید، پیوندتان، نه، یعنی برد غرور آفرین تیم، نه، چیزه، ماه مبارک رمضان، نه، اصلا ولش کن، دوستت دارم .سوراخ جورابتیم
سوراخ جورابتیم، کوک بزن فنا شیم!

...

سه تا دیوانه هم اتاقی بودن - یک روز خبر آوردن که دوتاشون بالا پایین می پرن و میگن که ما سیب زمینی هستیم و داریم تو روغن سرخ میشیم و سومی ساکت نشسته ! رییس بیمارستان هم طبق معمول رفت که این دیوونه رو مرخص کنه. پرسید تو چرا با دوستات نیستی ؟ اون هم گفت : آخه من کف ماهیتابه چسبیدم

یه نفر 19 تا بچه داشته،‌ بهش میگن: چرا یک بچه دیگه نمیاری، رُند شه؟! میگه: فرزند کمتر، زندگی بهتر

حضرت آدم به 6 دلیل شانس اورد چون حوا نمتونست ایناو بهش بگه:
1-من ادمت کردم
2_برو از شوهرای مردم یادبگیر
3_دیشب کجا بودی؟
4_چرا پولاتو میدی مادرت؟
5-چرا به اون زنه نگاه کردی؟
6-می دونی من چند تا خواستگار داشتم؟

...

روزی شخصی در حال نماز خواندن در راهی بود و مجنون بدون این که متوجه شود از بین او سجاده اش عبور کرد مرد نمازش را قطع کرد و داد زد هی چرا بین من و خدایم فاصله انداختی مجنون به خود آمد و گفت من که عاشق لیلی هستم تورا ندیدم تو که عاشق خدای لیلی هستی چگونه مرا دیدی ؟