ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | |||
5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 |
12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 |
19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 |
26 | 27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
عنصر آتش: فروردین – مرداد - آذر
عنصرهوا: خرداد – مهر - بهمن
عنصرخاک: اردیبهشت – شهریور - دی
عنصرآب: تیر – آبان – اسفند
آتش با آتش: واضح است، نتیجه، حرارت بیشتر و شعله های قوی تر است، فقط باید دید این شعله ها یک روز سرد زمستانی را حرارت می بخشند، یا یک شب تاریک را روشن می کنند و یا صرفا با بیشتر سوختن، منبع اصلی را تمام می کنند و به هدر می دهند. انتخاب به طور مساوی به عهده طرفین است
هوا با هوا: دو هوای مسطح می توانند «یکی» شوند و امکان بیشتری برای تنفس و تفکر و حرکت آزادانه در فضا بوجود آورند. در این حالت روحیه ها عالی و قدرت پرواز زیاد می شود ولی اگر باد های بهاری با وزش خود، هوا را تغییر ندهند و تنوعی در وضعیت آن بوجود نیاورند هوا بسته و آلوده و خفه کننده می شود. گاهی نیز هوا می تواند به طوفان وحشتناکی تبدیل شود انتخاب به طور مساوی به عهده طرفین است
خاک با خاک: خاک با خاک می تواند کوه مقاومت و استقامت و قدرت را بوجود آورد. به شرط آن که تبدیل به بیابان خشک و بی آب و علف نشود. زمین لرزه هم نوع دیگر آن است که می تواند خانه خراب کن باشد. انتخاب به طور مساوی به عهده طرفین است
آب با آب: در ملاقات آب با آب هیچ نوع مقاومتی وجود ندارد. باران به جویبارها و دریاها یکسان می بارد. رودخانه ها به دریاها و دریاها به اقیانوس ها ملحق می شوند و جریان دائمی آرزوها و احساسات را سبب می شوند. به شرط آن که نگذاریم سیل به راه بیفتد. انتخاب به طور مساوی به عهده طرفین است
هوا با آتش: آتش برای سوختن به هوا نیاز دارد. هوا در دل آتش، ذوق و شوق بوجود می آورد ولی آتش زیاد اکسیژن موجود در هوا را کاملا می سوزاند و از بین می برد. هوای طوفانی هم آتش را خاموش می کند و یا شعله هایش را هراسان بر پیکر زندگی می کوبد و همه چیز را می سوزاند. طرفین ماجرا به طور مساوی در انتخاب موثرند
هوا با آب: هوا با آب تماس برقرار می کند. آن را به هم می زند. در روی آن امواج را بوجود می آورد. بر او می غرد و راهش را می کشد و می رود. آب در این زمینه کنترلی ندارد. آب تلافی می کند به صورت رطوبت در هوا نفوذ می کند و آن را سنگین و بی حوصله می کند. اما ممکن است در نتیجه باران بهاری سر بگیرد و طبیعت را شادابی بخشد و دوباره زندگی آغاز شود، معجزه ای که هوا را دوباره پاک و فرح بخش می سازد. در این زمینه هواست که کنترل ندارد. پس فقط تقدیر و سرنوشت است که یکی از دو راه را پیش پای شما خواهد گذاشت
هوا با خاک: هوا در خاک وجود دارد و خاک به هوا احتیاج دارد. ولی نه خاک در هوا وجود دارد و نه هوا به خاک محتاج! خاک محکوم است در جای خود بماند. مگر این که هوا قدری او را حرکت دهد ولی هوا آزاد است به هر کجا مایل باشد برود و مرتبا بالای سر خاک در حرکت است. خاک می تواند اگر هوا اجازه دهد با آرامش و کاملا مستقل زندگی کند. نتیجه بستگی به توافق طرفین دارد
آتش با آب: آتش زیاد آب را خاموش می کند و از بین می برد. آب زیاد آتش را خاموش می کند. بنابراین این دو پیوسته در حال ترس و نگرانی نسبت به یکدیگر قرار دارند مگر این که با قرارداد دو طرفه و احترام متقابل در کنار به صلح و صفا برسند. برای شروع، قرارداد دو جانبه با ضامن معتبر لازم است
آتش با خاک: آتش قوی از دل خاک برمی خیزد و آتش فشان به راه می اندازد. خاک زیاد آتش را خفه می کند و می کشد. ولی اگر هر دو ملایم باشند بنیان یک حرکت دائمی و گرم کننده روح و جسم گذاشته می شود انتخاب به طور مساوی به عهده طرفین است
آب با خاک: خانه آب درون خاک ساخته می شود. آب به خاک صفا می دهد و آن را مرطوب و قابل فعالیت می کند. آب خاک را قادر می کند که مادر تمام گیاهان و سبزه ها و گل ها و درختان باشد. بدون آب، خاک می میرد. هردو در طبیعت به هم محتاجند و بدون هم بی فایده. به شرط آن که با ترکیب غلط، آب و خاک به گل تبدیل نشوند. نتیجه بستگی به توافق طرفین دارد
سکوت سرشار از ناگفته هاست
دلتنگیهای آدمی را باد ترانهیی میخواند،
رویاهایش را آسمان پر ستاره نادیده میگیرد،
و هر دانهی برفی به اشکی نریخته میماند.
سکوت سرشار از سخنان ناگفته است؛
از حرکات ناکرده،
اعتراف به عشقهای نهان ،
و شگفتیهای به زبان نیامده،
دراین سکوت حقیقت ما نهفته است؛
حقیقت تو و من.
برای تو و خویش
چشمانی آرزو میکنم،
که چراغها و نشانهها را در ظلماتمان ببیند.
گوشی
که صداها و شناسهها را در بیهوشیمان بشنود.
برای تو و خویش
روحی
که اینهمه را در خود گیرد و بپذیرد.
و زبانی
که در صداقت خود ما را از خاموشی خویش بیرون کشد،
و بگذارد از آنچیزها که در بندمان کشیدهاست سخن بگوییم.
گاه آنچه که ما را به حقیقت میرساند،
خود از آن عاریست!
زیرا تنها حقیقت است که رهایی میبخشد.
از بختیاری ماست شاید
که آنچه میخواهیم یا به دست نمیآید،
یا از دست میگریزد.
میخواهم آب شوم در گسترهی افق؛
آنجا که دریا به آخر میرسد،
و آسمان آغاز می شود.
میخواهم با هر آنچه مرا در بر گرفته یکی شوم.
حس میکنم می دانم؛
دست می سایم و میترسم؛
باورمیکنم و امیدوارم؛
که هیچچیز با آن به عناد برنخیزد.
میخواهم آب شوم در گسترهی افق؛
آنجا که دریا به آخر میرسد،
و آسمان آغاز می شود.
لطفا ادامه شعر را در ادامه مطلب بخوانید
ترفندی جالب که می توانید قبل از رسیدن پیام یا زنگ به گوشی خود متوجه شوید.
در موبایل بازهای حرفه ای ، دو اصطلاح "تک زدن" و "تک گرفتن" وجود دارد. تک زدن رونق زیادی دارد اما تک گرفتن یک هنر هست که هر کسی از داشتن آن عاجز است! به زبان ساده تر ، شما نیز احتمالأ تاکنون با مزاحم هایی برخورد داشته اید که گاه و بی گاه با زدن تک زنگ آسایش را از شما سلب میکنند. یا شاید دوست داشته باشید هنگامی که شخصی با شما تماس میگیرد ، زودتر از آنکه گوشی شما زنگ بخورد و شماره فرد روی گوشی تان ظاهر شود ، به تماس وی پی ببرید. با ترفندی ساده میتوانید 1 الی 2 ثانیه قبل از زنگ خوردن گوشی تان متوجه شوید که هم اکنون گوشی تان زنگ میخورد و یا SMS دریافت خواهید کرد!
ابتدا لازم به ذکر است این ترفند بر روی سیم کارتهای دارای سرویس GPRS عمل میکند. قابل اجراست.همچنین برای انجام این ترفند شما نیازمند گوشی با سیستم عامل سیمبین هستید.
برای اینکار:از منوی اصلی به مسیر زیر بروید:
Settings > Connection > GPRSسپس مطمئن شوید گزینه GPRS Connection بر روی When Available تنظیم شده باشد.
در این صورت شما در زیر قسمت نمایشگر میزان آنتن ، لوگوی کوچکی به شکل حرف G خواهید داشت (در بعضی گوشی ها حرف E و یک مثلث برعکس).با فعال بودن این گزینه ، شما از اینترنت استفاده نخواهید کرد ، تنها سرویس GPRS شما فعال است و طبعأ هزینه ای هم نخواهد داشت.اما اکنون در صورتی که فردی با شما تماس بگیرد ، چند ثانیه قبل از زنگ خوردن گوشی و همچنین دریافت SMS ، روی علامت G یک خط کشیده میشود. (در اصل در فاصله بین فشردن دکمه سبز توسط فرستنده و زنگ خوردن در گوشی گیرنده).به همین سادگی شما زودتر از زنگ خوردن گوشی میتوانید دریابید که به زودی تماس یا پیامکی خواهید داشت
نمی دانم .... نمی دانم پس از مرگم چه خواهد شد .
نمیخواهم بدانم کوزه گر از خاک اندامم چه خواهد ساخت .
ولی بسیار مشتاقم که از خاکه گلویم سوتکی سازد ،
گلویم سوتکی باشد به دست کودکی گستاخ و بازیگوش
واو یک ریزو پی در پی دمِ خویش را در گلویم سخت بفشارد .
و خواب خفتگان خفته را آشفته تر سازد .
بدین گونه یشکند هر دم سکوت مرگبارم را
فکر می کنم از دکتر علی شریعتی باشه
مطمئن نیستم